معنی باد زهرآگین کویری

حل جدول

باد زهرآگین کویری

بادسام


باد زهرآگین

سام


زهرآگین

سمی

سمی، زهرآلود

مسموم، زهرآلود، زهردار، سم آلود، سمی


باد زهر آگین کویری

بادسام


کولر کویری

بادگیر

چیلر


شهر کویری

نائین


استان کویری

یزد

لغت نامه دهخدا

زهرآگین

زهرآگین. [زَ] (ص مرکب) زهرآلوده و دارای زهر. (ناظم الاطباء). آمیخته به زهر. زهرآلود. سمی. (فرهنگ فارسی معین). زهردار. زهرآلود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا):
نه شکنجی که بود زهرآگین
نه شکنجی که بود دوغ آگنج.
سوزنی (یادداشت ایضاً).

فرهنگ معین

زهرآگین

(~.) (ص مر.) زهرآلود.

فرهنگ عمید

زهرآگین

زهرآلود، زهردار، آمیخته به‌ زهر،


باد

باشد: زنده باد، پاینده باد، مرده باد،

مترادف و متضاد زبان فارسی

زهرآگین

زهرآلود، زهردار، سم‌آلود، سمی

معادل ابجد

باد زهرآگین کویری

546

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری